ساعت ۱۱:۳۷ شب .
نشستم پشت لپ تاپم
دارم چت می کنم
و وبگردی.
در حالیکه هنوز ۴۰ صفحه از جزوه ام مونده
و عملا از صفحاتی هم که خوندم چیزی یادم نمیاد.
اضطراب دارم
و از درسم فرار می کنم.
نمیدونم چه مرگمه!!!
--------------------------------------------
پ.ن: یه هفته بیشتره که دست به لپ تاپم نزده بودم!
متنفرم وقتی که هفته ها
ناپدید می شوی
و وقتی باز می گردی
از عشق می گویی...
از تو نخواستم که برگردی
از تو نخواستم که معذرت بخواهی
نمیدانم چرا...
چرا؟
-------------------------------------------------
پ.ن: چرا؟
confusion will be me my epitaph
as i crawl on cracked and broken roud
if we make it
we can all sit back and laugh
but i fear tomorrow i'll be crying
yes i fear
tomorrow i'll be cryiiiiiig...
-------------------------------------------------------
پ.ن:قسمتی از آهنگ فوق العاده ی epitaph از گروه kingcrimson !
پ.ن: epitaph به معنای وفات نامه است.
پ.ن: اگر این آهنگ را دانلود کردید زیاد گوش ندهید.
دنیا چه شاد است اینروزها
و
اینجا چه تاریک و غمزده است...
عادلانه نیست!
.
.
می خواستم با او راهم را پیدا کنم
او را هم گمراه کردم!
-------------------------------------------------
پ.ن: فلانی زندگی این نیست!