نشسته ام کنار اتاقم.
زل زده ام به کتابها و سی دی های فیلم و آّهنگی که دو هفته ی تمام
انتظار خواندن و دیدن و گوش کردنشان را می کشیدم.
فکر می کردم امتحانها که تمام شود
خیلی آسوده ام.
اینها و همه هیچکدام دردی از من دوا نمی کند.
این زندگی تاریخ مصرفش گذشته!
----------------------------------------------------
پ.ن: stereotypical life...
سلام خوبی
دختر خوب دیگه نمیسری!
بسر منتظرتم
بای
چقدرررررررررر نا امید
راستی چه کردی با سیگار من که به کل گذاشتم کنار
سلام خوبید؟
منم سیگاری هستم!
آدم وقت امتحانا ویرش میگیره که هر گهی بخوره.. مثل الآنِ من./
خب یه جور دیگه ش رو شروع کن.
مارک سیگارت رو عوض کن شاید به نتیجه رسیدی!
ولی من حداقل این امتحانای کوفتی که تموم شه یه عالمه خرید میکنم و یه عالمه فیلم میبینم و یه عالمه بیرون میرم تا یادم بره چه ۲ هفته ی مرگیرو گذروندم.