(۱)
من: ازم ناراحتی؟
-:نه اما ازت خسته شدم.
من: چرا؟
-: نمیدونم. نمی خوام کسی دور و برم باشه.
من:اینهمه دوستی یعنی همین؟
-: آره همین.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۲)
من: ببین می خواستم در موردٍ ...
-:حوصله حرف زدن باهاتو ندارم.
-:...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۳)
-: تو که همیشه غمگینی.
من:نمی خواستم باشم.
-:جدی؟
من:اوهوم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۴)
-: یه چی بگو دیگه؟
من:گاهی بخشیدن دوستان از بخشیدن دشمنان سختتره.
-: مال خودته جمله اش؟
من:نه...مال نیچه اس.
-:همون دیوونه که خدا رو قبول نداشت؟
-: ...
شعر هست،
شعر لایت درد!
ولی جالب ...
یعنی همین !
.
.
مرسی بابت نظرات !
اره.و من چقدر لجم میگیره که اینطوری حرف میرنند.2 رو..
من لینکتون کردم.
قالب قشنگیه، به نوشته هات میاد خیلی ...
اما این تیترای منوش تو ذوق می زنه یکم.
ولی کلا رنگ خوبی داره و
قالب قشنگیه، به نوشته هات میاد خیلی ...
و یک چیز،
از کامنتات خوشم میاد
قالب جدید قشنگ تره ! .. آره خوشحال می شم .. منم لینکت کردم
همون دیوونه که خدا رو قبول نداشت ...
سیگار می کشی و گریه می کنی ؟!
فقط همین 2 کار !
یا اینکه این 2 کار برجسته ترن ؟
کارهای دیگه ایی ام هست...ببین.
سلام
چه نوشته های کوتاه خوبی بود و چقدر با همین کوچکی حس جالبی رو القا ء میکرد.
موفق باشید.
آره خب
سخت میشه اینجور مواقع
فقط همون یه نخ سیگار میتونه آدمو آروم کنه
دختر سیگاری عزیز!
شما رو خوندم.
در حالی که خاکستر سیگارها روی صفحه کلید می ریخت ودود مثل باد بر پوستم می وزید .
اما فکر می کنم سیگار بعدش می چسبه ها؟
به من سر بزن اگه دوست داشتی با هم بکشیم
رنج وسیگار را....
جغرافیای کوچک من بازوان توست
ای کاش تنگ تر شود
این سرزمین من..
-
عرض سلام و وقت بخیر
ممنون که بر ماقدم می زنید ؛ درود
چه برداشت سنگینی داشت آخریه: همون دیوونه که...