آدم وقتی که میمیره آزاد میشه .آزاد آزاد . دیگه نه از عشق خبری هست نه از غم . نه از پول و نه از ........... مطالبتم مثل وبلاگت زیباست. مخصوصا این پست آخریه/ آپم بدو بیا. منتظرتما
سلام دوست عزیز : وبلاگ جالبی داری به وبلاگ من هم سر بزن . خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم . منا با نام (دنیای اس ام اس و دانلود) لینک کن . ممنون [گل]
۵ سالت حروم نشد .تو خودت و بهتر شناختی و کلی تجربه به دست آوردی من احساستو میفهمم آخرین چیزی که درست وقتی تو حال تو بودم گفتم این بود : ؛کاش درد نهفته ی قلبم را میدانستی و آن اینکه همیشه نگران تو هستم ؛ بهم سر بزن
زندگیمان تناوبی از لحظه های خوش و لحظه های ناامیدی ست. من انتخاب می کنم آیا زندگی ارزشی دارد حتی وقتی در سرم داد می کشند آن بی ارزش است ، تو هم اینچنینی. به من سز بزن و نظرت رو برام بنویس دختر سیگاری اگر مایل بودی هم تبادل لینک می کنیم
سارو
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ
سه چیز رو نمیشه پنهون کرد
عشق و دود و سرفه
-------------
سارو
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 09:40 ب.ظ
هیچ انسانی آنقدر خردمند نیست که در برهه ای از جوانی چیزهایی نگفته باشد یا کارهایی نکرده باشد که در اواخر زندگی چنان ناخوشایند و مذموم به نظر نرسند که اگر قدرت داشت، به هر وسیله ای، آنها را از خاطره ها محو می کرد. اما این فرد نباید مطلقاً پشیمان باشد، چون نمی تواند قطعاً مطمئن باشد که در این لحظه هم مرد خردمندی است – در حدی که هر یک از ما بتواند خردمند باشد- مگر اینکه از تمامی بوته های آزمایش فرساینده ای که انسان را به این مرحله می رساند، عبور کرده باشد. می دانم جوانانی هستند...... که معلمین شان از ابتدای تحصیل، ذهنی شریف و اخلاقی ناب در وجودشان نهادینه کرده اند. احتمالا اگر بر گذشته ی شان مروری کنند، چیزی برای پشیمانی نمی یابند؛ اگر دلشان بخواهد می توانند شرح امضا شده ای از هر چیزی که گفته یا انجام داده اند منتشر کنند؛ اما موجودات مفلوکی هستند، وارثان مذبوح تز های منحط، و خرد شان منفی و عقیم است. ما نمی توانیم خرد را بیاموزیم؛ باید آن را از طریق کشف و شهود شخصی دریابیم، کاری که فقط خودمان از عهده ی آن بر می آییم، و کسی نمی تواند آن را از ما معاف کند.
پاراگرافی از کتاب: پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند آلن دوباتن – ترجمه ی گلی امامی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
و باز می خواهی ۵ سال دیگر به حسرت اشتباه گذشته ات خودت را آزار دهی و باز ۵ سال هم او را نفرین کنی...و تنها ۵ سال زندگی کنی؟
5 سال عمر کمی نیست. منم نمی دونم چرا گاهی یاد اونایی که نامردن می افتم و براشون نگران میشم.
اگر دوست داشتی سری به منم بزن خوشحال میشم.
http://shabzendan.blogsky.com
http://shabzendan.blogfa.com
اشتباه
تجربه جدید
و تفکری جدید
سلام.
خوبی؟
آدم وقتی که میمیره آزاد میشه .آزاد آزاد .
دیگه نه از عشق خبری هست نه از غم . نه از پول و نه از
...........
مطالبتم مثل وبلاگت زیباست.
مخصوصا این پست آخریه/
آپم بدو بیا. منتظرتما
سلام دوست عزیز :
وبلاگ جالبی داری به وبلاگ من هم سر بزن .
خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم .
منا با نام (دنیای اس ام اس و دانلود) لینک کن .
ممنون
[گل]
بگذر و زندگی کن
اره راس میگی! این ۵ سال ها حرام میشه واسه یه رویای واهی ونگرانی از اینکه ایا این؛تو؛ هم به یادت هست یا نه!
۵ سالت حروم نشد .تو خودت و بهتر شناختی و کلی تجربه به دست آوردی من احساستو میفهمم آخرین چیزی که درست وقتی تو حال تو بودم گفتم این بود :
؛کاش درد نهفته ی قلبم را میدانستی و آن
اینکه
همیشه نگران تو هستم ؛
بهم سر بزن
آنقدر انتظار کشیدم که دفتر نقاشی ام تمام شد !!!....
دفتری تازه برایم بیاورید ، مبادا دلم هوس عشق بازی دیگری
کند ؟؟!...
خوشم اومد از نوشته هات .
مثه مال خودم تلخ بود !!!!
لینک شدی با افتخار .
خوشت اومد بلینک .
منم می خوام
من تو رو می خوام
دوستت دارم
من ۴ سال را حرام کردم
۱ سال دیگه بهت می رسم!
ما هم ازین 5 سال ها به باد دادیم!
باد آورده را باد می برد، بقیه اش را به آب نده!
لعنت به تو.
زندگیمان تناوبی از لحظه های خوش و لحظه های ناامیدی ست. من انتخاب می کنم آیا زندگی ارزشی دارد حتی وقتی در سرم داد می کشند آن بی ارزش است ، تو هم اینچنینی.
به من سز بزن و نظرت رو برام بنویس دختر سیگاری
اگر مایل بودی هم تبادل لینک می کنیم
ba to hamdardam 2khtare sigaari,6 maah gozashte az ruzi ke ino neveshti,jalebe
سر میزنم هنوز ، کاش بنویسی باز ، از این تلخی بی پایان
...
hanuz ...
سه چیز رو نمیشه پنهون کرد
عشق و دود و سرفه
-------------
هیچ انسانی آنقدر خردمند نیست که در برهه ای از جوانی چیزهایی نگفته
باشد یا کارهایی نکرده باشد که در اواخر زندگی چنان ناخوشایند و مذموم به نظر نرسند که
اگر قدرت داشت، به هر وسیله ای، آنها را از خاطره ها محو می کرد. اما این فرد نباید مطلقاً
پشیمان باشد، چون نمی تواند قطعاً مطمئن باشد که در این لحظه هم مرد
خردمندی است – در حدی که هر یک از ما بتواند خردمند باشد- مگر اینکه از تمامی بوته های
آزمایش فرساینده ای که انسان را به این مرحله می رساند، عبور کرده باشد.
می دانم جوانانی هستند...... که معلمین شان از ابتدای تحصیل، ذهنی شریف
و اخلاقی ناب در وجودشان نهادینه کرده اند. احتمالا اگر بر گذشته ی شان مروری کنند، چیزی
برای پشیمانی نمی یابند؛ اگر دلشان بخواهد می توانند شرح امضا شده ای از هر چیزی
که گفته یا انجام داده اند منتشر کنند؛ اما موجودات مفلوکی هستند، وارثان مذبوح تز های منحط، و خرد شان
منفی و عقیم است. ما نمی توانیم خرد را بیاموزیم؛ باید آن را از طریق کشف و شهود
شخصی دریابیم، کاری که فقط خودمان از عهده ی آن بر می آییم، و کسی نمی تواند آن را از ما معاف کند.
پاراگرافی از کتاب: پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند
آلن دوباتن – ترجمه ی گلی امامی